خلوت من
شهریوری اگر نبودم، شاید و عاقبت یک روز
.....................................................
در روزی از اردیبهشت زاده می شدم
آنگاه هر صبح، لطافت پوستم، شبنم های بهاری تجربه می کرد
هر شب - باد- به نوازش موهایم می پرداخت
هر روز - آفتاب- با من طلوع می کرد
هر دم – چشم هایم- می خندید.
به جای اشکهایم باران می بارید و
جای اضطرابم صاعقه می زد.
کسی در خیابان با دیدنم می گفت:
سلام ای اردیبهشتی! سلام!
و دلواپسی هایم یک روز
- همگی به اتفاق-
تبدیل می شد به عشق.
پایین نوشت: این روزا کلا سرگرمم. شایدم سرخوش! مثل یه دختر خوب، صبحها «نیمروز» می بینم و شب ها «چهارچرخ». باقی روز هم یا سریال کره ای تماشا می کنم یا فکر شامم یا نگران حضور سوسکها یا در حال تصمیم گیری برای شروع یک کتاب جدید.
حال من خوب است...!
Design By : RoozGozar.com |